raharaha، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 27 روز سن داره

ردپاي تجربه ( كودكانه هاي رها )

این روزهای ما 4( شاید هم روزهای گذشته ما )

سلام به هم دوستای عزیزم و  ناز بانوی کوچک ما تقریبا میتونم بگم که امسال مخصوصا از تابستان تا به حال فرصت چندانی برای آمدن به اینجا نداشتم در نتیجه انبوهی از عکسای دخملی رو دستم مونده امروز سعی میکنم یه تعدادی از عکسها رو بزارم   از اونجای که ما در این دنیای مدرن نمی دانیم چه کنیم و چه نکنیم چه به کودکمان یاد بدهیم و چه یاد ندهیم اصلا یاد بدیم یا نه و ............. خلاصه هزار و یک جور فکر نکرده و کرده باعث میشه که سر در گمیهایمان بیشتر و بیشتر شود تنها چیزی که خوب میدانم این است که اگر قرار است دخملکمان چیزی یاد بگیرد باید در عالم کودکانه و همراه با بازی باشد یکی از دغدغه های ما این بود که عروسک ما از پس حل ای...
23 آبان 1393

دخملی نان خریده

سلام و صد سلام   دیروز که داشتیم با دخملی از پارک برمیگشیم از مقابل نانوایی رد شدیم که عطر نانش فضا رو پر کرده بود ، رها جان هم که عاشق نان تازه اس خواست که براش نان بخرم دستم رو بردم داخل کیف تا پول بردارم و نانی بخرم یک لحظه احساس کردم فذصت خوبیست برای اینکه رها رو برای خرید بفرستم ( رها در کل کمی خجالتی هستش ) پول را دادم به دستهای کوچکش و بهش گفتم که مامان جون خودت میری گفت : آخه آقا که کن رو نمیبینه گفتم : چرا عزیزم  برو جلو سلام بده دستت رو بگیر بالا  و با صدام ی بلند بگو اقا لطفا یه دونه نان به من بدید شک و تردید رو در چشمانش میدیدم در نتیجه به اغوش کشیدمش و آهسته بهش گفتم که برو عزیز من از این جا...
7 آبان 1393

؟؟؟؟؟

 خدای من کلی با اب و تاب نان خریدن دخملی رو شرح داده بودم ولی نمی دونم چرا پرید ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/ خدا کنه زود فرصت کنم بیام و دوباره بنویسم
6 آبان 1393
1